چتو

چتو

چتو اینکارو درست انجام بدم
چتو

چتو

چتو اینکارو درست انجام بدم

چرا خنگها پولدار می شوند، ولی ما نمی شویم؟(قسمت اول)

نویسنده: رابرت شمین

نویسنده کتاب را به 3 بخش ساده تقسیم کرده است:

1.آمادگی: شما را به دنیای «خنگ پولدار» (Rich Idiot) می‌برد.

2. هدف گیری: همچون نقشه‌ای است برای یافتن گنج ثروت.

3. آتش: در این مرحله ماشه را می‌کشید، آتش می‌کنید و به هدف می‌زنید.

این کتاب ما رو با هشت راز آشنا کرده که به دلایل درگیری کاری و مشغله فکری، آن‌ها را فراموش کرده‌ایم.

این کتاب برای ما نکاتی را بیان می‌کند که به خاطر سپردن آن‌ها مفید می‌باشد.

بخش اول: آمادگی

راز شماره 1: آنچه را درباره پولدارشدن فکر می‌کردید، وارونه کنید.

او جسارتِ حماقت را دارد و این اولین قدم به سوی دانایی است.

نکته: پولدارهای خنگ هیچ‌وقت فکر نمی‌کنند و نمی‌گویند «من نمی‌توانم»، بلکه از خود می‌پرسند: «چگونه می‌توانم؟».

لمه نمی‌توانم را از واژگان و ذهن خود کنار بگذارید.

این مطلب قابل ذکر است: قدرت خودباوری فرد همیشه بالاتر از آن چیزی است که دیگران درباره او فکر می‌کنند.
کار کردن هوشمندانه از کار کردن طولانی و سخت و طاقت فرسا، بهتر است و نیز ثروت فقط در پول نیست، بلکه در وقت و زمان است؛ در زندگی است و تأکید آن هم بر زندگی است.

نکته: اولویت‌هایتان باید خانواده، دوست، اقوام و فعالیتهای معنوی باشد، نه فعالیتهای شغلی.

حرکت از حالت عادی و طبیعی به حالت وارونه

در عین حال بچه‌هایی که هیچ وقت رفتارشان با دیگران هماهنگ نیست، خارج از سیستم عمل می‌کنند و خودشان می‌خواهند اتوبوس را برانند و به جای طبیعی و متعادل بودن، وارونه رفتار می‌کنند، کسانی هستند که عالی‌ترین مهارت‌ها را برای پولدار شدن در اختیار دارند. 

 

آزمون پولدار خنگ

در اینجا از شما می‌خواهم که آزمون پولدار خنگ را با دقت بخوانید و قبل از پاسخ به سؤال بعدی، پاسخ خود را در محل مشخص شده بنویسید.

چگونه یک زرافه را در یخچال می‌گذارید؟

اگر در تصور اینکه آن‌ را قطعه قطعه کرده و بعد داخل یخچال جاسازی می‌کنید کاملاً در اشتباهید و طرز فکر یک عاقل بی‌پول را دارید.

جواب: در یخچال را باز می‌کنید، زرافه را داخل یخچال می‌گذارید، در یخچال را می‌بندید. به همین سادگی.

2. چگونه یک فیل را در یخچال می‌گذارید؟

اینجا هم در این تصور هستید که در یخچال را باز کرده و فیل را داخل یخچال می‌گذارید، پاسخ خوبی است، اما غلط است.
جواب: قبل از اینکه فیل را داخل یخچال بگذارید، باید زرافه را از داخل یخچال بیرون بیاورید.

3. شیر شاه برای حیوانات سمیناری بر پا کرده است. تمام حیوانات در سمینار شرکت می‌کنند به جز یک حیوان. کدام حیوان در سمینار شرکت نمی‌کند؟

اگر مثل اکثر افراد عاقل بی‌پول باشید، تمام آنچه در گذشته آموخته‌اید، سر راه فکر شما قرار گرفته و نمی‌گذارد راه حل ساده‌ای که از قبل هم می‌دانستید را انتخاب کنید. شما به افکار و ارتباطات ساده‌ای که به نظرتان می‌رسد، اعتماد نمی‌کنید.
جواب: فیل. شما همین الان فیل را داخل یخچال گذاشتید.

4. مجبورید از رودخانه عبور کنید. رودخانه پر از کروکودیل‌های خطرناک است و قایق هم ندارید. چطور از رودخانه عبور می‌کنید؟

افراد عاقل بی‌پول عبور نکرده، چون نگران چیزهایی هستند که وجود ندارند؛ مثل کروکودیل‌هایی که در رودخانه نیستند.
جواب: با شنا از رودخانه عبور می‌کنید، چون همه حیوانات در کنفرانس هستند، که شامل کروکودیل ها نیز می‌شود.

خنگ درون

وقتی بچه بودیم همه ما «خنگ» بودیم. عاشق این بودیم که کنجکاوی کنیم و کشف کنیم. ساده‌ترین و مستقیم‌ترین راه را برای انجام کارها انتخاب می‌کردیم. از ترس و شکست چیزی نمی‌دانستیم. از موفقیت لذت می‌بردیم، هر چند کوچک بود. اما بعدا ًاتفاقی افتاد. قوانینی بوجود آمد. متوجه شدیم که دیگر ما را برای موفقیت فردی تشویق نمی‌کنند و پاداش نمی‌دهند، بلکه زمانی تشویق می‌شویم که یک دسته از قوانین اجتماعی، علمی و رفتاری را همراه با دیگران رعایت کنیم.

اینجاست که درون هر انسان عاقل بی پول، یک «خنگ» وجود دارد. یک خنگ پولدار که منتظر است رها شود و بیرون بیاید.
سه نکته کلیدی برای پولدار شدن:

1. معمولاً کودکی که در مدرسه بیشترین چیز را می‌آموزد، بیشترین گرفتاری را دارد، چون نیاموخته چگونه از این گرفتاری خلاص شود.

2. خودآموزها، کتاب‌های راهنما و دستورالعمل‌های «چگونه پولدار شوید»، فایده‌ای ندارند.

3. نمی‌توانید تماشاچی باشید و پولدار شوید، پولدار شدن یک بازی گروهی است. شما به کمک و قدرت دوستان و یاران پولدار خنگ احتیاج دارید.

در این کتاب خواهید آموخت که چگونه و به سرعت، افراد مناسبی که می‌توانند به شما کمک کنند را شناسایی کنید، از راهنمایی‌های افرادی که ثروتمند شده‌اند، استفاده کنید و از آن‌ها بخواهید که راه را به شما نشان دهند تا قله را فتح کنید و یاد خواهید گرفت که چگونه از ثروت، زمان، عقاید و استعداد دیگر پولدارهای خنگ، برای پولدار خنگ شدن خودتان استفاده کنید و به آرزوی خود برسید.

نکته کلیدی: مسئله فقط پول نیست، بلکه موضوع مهم‌تر، وقت و زندگی است. ثروت حقیقی یعنی وقت. وقت برای گذراندن با خانواده و عزیزان.

باید بیاموزید که برای وقت کار کنید، نه برای پول.

نکته کلیدی: اگر زیاد فکر کنید، بی‌پول خواهید شد.

یک عاقل بی‌پول و پولدارهای خنگ را اینگونه می‌توان توصیف کرد:

عاقلان بی‌پول آنقدر درگیر و گرفتار و معتقد به طرز فکر و برداشت خودشان هستند که نمی‌توانند ایده‌ها و رفتارهای نو و جدید را برای ثروتمند شدن سریع خودشان بپذیرند.

پولدارهای خنگ هم برای فکر کردن وقت می‌گذارند، اما برای یادگیری، وقت زیادی را صرف نمی‌کنند. آن‌ها هم کتاب و روزنامه می‌خوانند، پولدارهای خنگ وقت خود را صرف یافتن سایر دوستان پولدار خنگی می‌کنند که به درد آن‌ها می‌خورند. اما همواره به دنبال فرصت طلایی بعدی هستند، عاشق اطلاعات جدید هستند و فوراً آن را به اطلاعات قبلی اضافه می‌کنند. اطلاعات تاریخ گذشته را فوراً دور می‌ریزند.

پولدارهای خنگ از سه راه زیر، اطلاعاتی برای ثروتمند شدن به دست می‌آورند:

1. واقعیت‌های اصلی و اساسی را به دست می‌آورند.(حداکثر دو صفحه یادداشت)

2. این واقعیات را با سایر پولدارهای خنگی که در فرصتی مشابه ثروتمند شده‌اند، مرور می‌کنند.

3. به احساس خود اعتماد می‌کنند، تمرکز می‌کنند و عمل می‌کنند. (تصمیم می‌گیرند.)

دو نکته اساسی:

1. عاشق ثروت باشید یا آن را از کف بدهید.

2. پولدارهای خنگ پولشان را به سر کار می‌فرستند و خودشان در منزل مانده و به تفریح و استراحت می‌پردازند.

برنامه کاری وارونه پولدار خنگ شدن شما

1. تفکر خود را وارونه کنید.

تمام عقاید خود درباره پول، که باید وارونه کنید تا پول به سراغتان بیاید را بنویسید.

2. فهرستی از آرزوهای پولدار شدن خود تهیه کنید.

فهرستی از کارهایی که با آن ثروت نامحدود می‌کردید، تهیه کنید. هیچ محدودیتی برای این فهرست قائل نشوید، حتی اگر غیرممکن به نظر می‌رسد. همه را بنویسید.

این فهرست را هر روز صبح و بعد از ظهر بخوانید. هر گاه یکی از آرزوهای فهرست شما به حقیقت می‌پیوندد، آن را خط بزنید و آرزوی دیگری بنویسید.

3. یک سکه، یا وسیله، یا سنگ و یا یک قطعه خوش شانسی تهیه کنید و همراه داشته باشید.

این‌ها باعث پولدار شدن نمی‌شوند، اما کمک می‌کنند تا همیشه به خاطر داشته باشید که انرژی و فکر خود را در راه پولدارخنگ شدن صرف کنید؛ درست مثل یک نخ که به انگشتتان می‌بندید تا چیزی را فراموش نکنید. این وسیله یا قطعه می‌تواند هر چیز باشد. مثل یک دستبند نقره.

راز شماره 2

قوانین و مقررات معنوی ثروتمند شدن را رعایت کنید.

نادیده‌ها را ببینید. ناملموس‌ها را لمس کنید. ناممکن‌ها را ممکن سازید.

هشداری از طرف رابرت شمین:

اگر افکار مذهبی و معنوی دارید، از شما می‌خواهم که به اعتقادات خود پایبند باشید. اما باید بدانید اغلب قوانین و مقررات معنوی که من توصیه می‌کنم، کلی و عمومی است. از اینرو، اهل هر مذهبی و باور و اعتقادی که باشید، این قوانین برایتان کاربردی است. بسیاری از پولدارهای خنگ با اطمینان می‌دانند که‌این قوانین معنوی ثروت آن‌ها را هدایت می‌کند.

قوانین و مقررات معنوی ثروت

در این فصل می‌آموزید که باورهایتان را وارونه کنید. زیرا ثروت به وسیله دو دسته قوانین هدایت می‌شود:

1. قوانین فیزیکی ثروت  2. قوانین معنوی ثروت.

نکته: باورهای خود را وارونه کنید.

پولدارهای خنگ فقط به قوانین فیزیکی و مادی و انسانی برای رسیدن به هدف و ثروت خود متکی نیستند؛ بلکه اعتقادات و باورهای قوی معنوی دارند و به آن نیز متکی هستند. پولدارهای خنگ چیزی می‌دانند که عاقلان بی‌پول نمی‌دانند.

پولدارهای خنگ می‌دانند که وقتی نوبت به ثروتمند شدن می‌رسد، قوانین معنوی از سایر قوانین مادی و فیزیکی پیشی می‌گیرند و بر آن‌ها غلبه می‌کنند. این را باور کنید.

برای مثال، رالف والدوامرسون، یکی از متفکرین بزرگ قرن 19، در کتاب «توسعه فرهنگ» نوشته است:

«مردان بزرگ آنهایی هستند که می‌دانند نیروهای معنوی مهم‌تر و قوی‌تر از نیروهای مادی است.»

لحظات اسرار آمیز پول

ما همه‌این تجربه را داشته‌ایم؛ به نهایت بیچارگی و درماندگی رسیده‌ایم. چیزی نمانده غرق شویم. تمام تلاش خود را کرده‌ایم و بسیار درمانده شده‌ایم. یک مرتبه، گویا معجزه‌ای شده باشد، دقیقاً مقدار پولی که لازم دارید، از جایی به دستتان می‌رسد و شما را نجات می‌دهد! این همان لحظه اسرارآمیز پول است.

 ... بیوه زنی مشکلی داشت، بیمه عمر شوهرش در حال اتمام بود و کاری هم پیدا نکرده بود. فرزندان نوجوانش در سن رشد بودند. احتیاجات بسیاری داشتند. یخچال و قفسه‌های منزل هم خالی بود. 550 دلار اجاره بدهکار بودند. اگر قبض برق که 44 دلار بود را پرداخت نمی‌کردند، آن ‌را قطع می‌کردند. قبض تلفن 31 دلار بود و پرداخت هم نشده بود. یعنی او 625  دلار نیاز داشت. طبق حساب و کتاب خودش، تنها 24 دلار در حسابش باقی مانده بود... قبل از اینکه برای انجام کارها به شهر برود، کتاب مقدس را از روی قفسه برداشت و با خدا راز و نیاز کرد و رفت. در پستخانه اتفاق جالبی افتاد. دو نامه دریافت کرده بود که در آن‌ها درست همان مبلغی که لازم داشت، از طریق اینترنت بابت شرکت در یک برنامه آگهی و غیره که آن را فراموش کرده بود، برایش فرستاده شده بود و همچنین 75 دلار اضافه پرداختی شهریه مدرسه فرزندش که برایش پس فرستاده بودند. با خوشحالی فراوان این چک‌ها را نزد بانک برد. آن وقت بود که خبر دیگری دریافت کرد: در باقی مانده حساب او اشتباهی شده بود و مقدار آن 24 دلار نبود، بلکه 240 دلار بود. بعد از دریافت این خبرهای خوب مانده پولش دقیقاً همان 625 دلاری شده بود که نیاز داشت تا مخارج را پرداخت کند... پس باور کنید تا ببینید.

آزمون معنوی ثروت

برای اینکه بدانید در کجای این وادی قرار گرفته‌اید، آزمون زیر را انجام دهید.

1. قوانین معنوی برای هدایت ثروت وجود دارد.

الف- باور دارم□                 ب- مطمئن نیستم باور دارم□                    ج- باور ندارم□

جواب: الف- وارد قلمرو پولدارهای خنگ شده‌اید.

2. پولدارها خود خواه و طماع هستند.

الف- معتقدم پولدارها طماع هستند. حتماً هستند که‌اینقدر پول دارند□

ب- معتقدم پولدارها مثل خود ما هستند؛ گاهی طماع و گاهی بخشنده□

ج- معتقدم در مقایسه با کل جمعیت، پولدارها بخشنده تر و متواضع‌تر هستند□

جواب: ج- طرز فکرتان مثل یک پولدار خنگ است.

3. عالم کائنات، مرکز وفور نعمت است و بیش از آنچه نیاز است، برای همگان نعمت وجود دارد.

الف- معتقدم در جهان محدودیت و محرومیت زندگی می‌کنیم. اگر فردی ثروتمند شود، دیگری نیازمند می‌شود□

ب- معتقدم که جهان پر از نعمت است و بیشتر از نیاز همگان وجود دارد□

ج- معتقدم که جهان بعضی‌ها را بیشتر از بعضیهای دیگر دوست دارد و ثروت را ناعادلانه تقسیم می‌کند□

جواب: ب- طرز فکر شما مانند پولدارهای خنگ است.

4. کدامیک از عبارات زیر، احساس شما را به بهترین شکل توصیف می‌کند؟

الف- وقتی شخص دیگری را می‌بینم که خانه‌ی مجلل، ماشین گران قیمت، لباسهای عالی، امکانات فوق‌العاده و زندگی بدون نگرانی دارد، آنقدر حسودی‌ام می‌شود و ناراحت می‌شوم که قابل وصف نیست. چرا او همه چیز دارد ولی من باید به سختی زحمت بکشم تا شکم خود وخانواده‌ام را سیر کنم□

ب- من عاشق ملاقات با افراد پولدار و موفق هستم، چون مطمئن می‌شوم که وفور نعمت در جهان وجود دارد و اگر این پولدارهای خنگ توانسته‌اند به آن برسند، من هم می‌توانم□

جواب: ب- بیایید جلوی صف پولدارهای خنگ بایستید.

5. فکر می‌کنم عاملی درونی مرا از ثروتمند شدن باز می‌دارد. تصور می‌کنم واقعاً حق من نیست که ثروتمند شوم. باید با آنچه دارم بسازم و خوشحال باشم.

الف- باور دارم این عبارت صحیح است□

ب- با این که هنوز دقیقاً نمی‌دانم چطور باید در مسیر صحیح پولدار شدن قرار بگیرم، اما به‌این عبارت هم اعتقاد ندارم□

جواب: ب- فکر می‌کنم باید با ایمان و اعتقاد عمل کنید. یکی از سخت‌ترین عوامل در باره‌ی ثروت، خواستن آن است! باید ثروت را بخواهید وگرنه به سمت شما نمی‌آید. باید خودتان را باور داشته باشید.

دیدگاه پولدارهای خنگ در مقابل عاقلان بی پول

عالم کائنات به من کمک می‌کند، در مقابل عالم کائنات فقط یک مشت حرف است.

خواستن خوب است در مقابل خواستن بد است.

وفور و فراوانی در مقابل کم یابی.

خوشحالی از ثروت دیگران در مقابل رشک و حسد در مقابل ثروت دیگران.

همه‌ی این خوبی‌ها حق من است در مقابل من ارزش این‌ها را ندارم.

آمادگی برای ثروت معنوی از دو عامل تشکیل شده است:

1. بخشش

2. تعهد

بخشش

اولین کاری که باید انجام دهید بخشش است. بنابراین اولین قدمی که بر می‌دارید این است که ببخشید.

والدین خود را ببخشیم.

اقوام خود را ببخشیم.

همسرمان را ببخشیم.

فرزندانمان را ببخشیم.

سایر اعضای خانواده را ببخشیم.

دوستانی که به ما بد کرده‌اند را ببخشیم.

همکاران خود را ببخشیم.

همسایگان خود را ببخشیم.

کسانی که به طور روزمره با آن‌ها تماس داریم را ببخشیم.

بخشش، اولین قدم پاک شدن گرفتگی‌های فکری ما درباره‌ی ثروت است و باعث می‌شود ثروت به سویمان سرازیر شود.

یکی از بزرگ‌ترین بخشش‌ها بخشودن خودمان است. این کار معجزه می‌کند. درمان می‌کند. آرامش می‌دهد. مرهمی است بر زخم ما. ما را آماده می‌سازد تا بتوانیم به دنبال کسب ثروت برویم و با مقررات معنوی، برای خود و دیگران، راه پولدار شدن را هموار سازیم.

نکته: انسان جایز الخطاست. بخشش ما را ثروتمند می‌سازد.

نمونه‌ای از یادداشتهای رابرت

یادداشت شماره 1 (این یادداشت برای شماست که به خودتان بگویید و دیگران را ببخشید.)

مثال: من، تو را ... (نام فرد) می‌بخشم؛ برای کارهای بدی که در گذشته، حال و آینده، در مورد من انجام داده‌ای. من حالا تو را کاملاً می‌بخشم.

یادداشت شماره 2 (این یادداشت برای زمانی است که کاری انجام داده‌اید و دیگران باید شما را ببخشند.)

مثال: خانم/آقای... خواهشمندم در مورد اعمال ناشایستی که در گذشته و حال و آینده انجام داده‌ام یا می‌دهم، مرا ببخشید.

یادداشت شماره 3 (این یادداشت، بخششی است که از طرف کائنات در مورد شما انجام می‌شود.)

مثال: اکنون، برای این کارها...کاملاً خودم را می‌بخشم.

نکته: بخشش به‌این معنا نیست که مسئولیت و تعهد شما را در باره ی اشتباهات نادیده بگیرد. شما همیشه مسئولیت خطاها و اشتباهات خود را بر عهده دارید. بخشش اقدامی جداگانست.

حالا به تعهد می‌رسیم.

تعهد

این کار، بخش مهمی از آمادگی معنوی شما برای خنگ پولدار شدن است؛ یعنی باید کاملاً بپذیرید که اگر یک پولدار خنگ نشده‌اید، تنها دلیلش این است که تعهد کافی و لازم نداشته‌اید تا ثروتمند شوید. بخش دوم آمادگی می‌گوید حالا که متوجه موضوع شدید، به ثروت متعهد شوید، آن را بخواهید، دنبالش بروید و آن را به زندگی خود بیاورید.

نکته: پولدار یا بی پول؛ آنچه دارید همان چیزی است که می‌خواهید داشته باشید.

یادداشتهای تعهد شما

این یک نمونه یادداشتی است که به شما کمک می‌کند به ثروتمند شدن متعهد شوید. این کلمات را هر روز 2 بار تکرار کنید: یکبار صبح، قبل از شروع کار روزانه، یکبار هم شب، هنگام خوابیدن.

مثال: من ..........................................هستم.

تعهد من این است:

متعهد می‌شوم زندگی‌ام را پر از ثروت کنم.

متعهد می‌شوم زندگی‌ام را پر از خوشبختی کنم.

متعهد می‌شوم دلیر و پر شهامت باشم.

متعهد می‌شوم رفتارهای مثبت داشته باشم.

متعهد می‌شوم نتایج جدیدی بدست آورم.

دو قانون معنوی ثروت

قانون شماره 1. بدست آوردن (گرفتن، داشتن)

قانون شماره 2. بخشیدن (کمک کردن، دادن)

اولین قانون معنوی ثروت

تقریباً تمام کتاب‌ها و مطالبی که درباره قوانین معنوی ثروت بحث می‌کنند، می‌گویند برای بدست آوردن، باید ببخشید و کمک کنید. اما در طرز تفکر پولدارهای خنگ این قانون برعکس است. آن‌ها معتقدند که اولین قانون ثروت این است که بدست آورید (داشته باشید) تا بتوانید ببخشید. این، مشکل‌ترین قانونی است که عاقلان بی‌پول درک نمی‌کنند.

نکته: هرچه بیشتر در بیاورید بیشتر می‌توانید ببخشید.

آزمون معنوی رابرت

1. در سمینار ثروتمند شدن من شرکت کرده‌اید. اطرافتان هزاران پولدار خنگ است که در یک دوره آموزشی شرکت کرده‌اند. ناگهان صحبتم را قطع می‌کنم و 10 عدد 100 دلاری از جیبم بیرون می‌آورم. آن‌ها را بالای سرم تکان می‌دهم و می‌پرسم: «چه کسی یکی این 100 دلاری‌ها را می‌خواهد؟ بفرمایید بالا و بگیرید.» شما چه کار می‌کنید؟

الف- سنگین و رنگین روی صندلی خود می‌نشینید و تکان نمی‌خورید.

ب- صبر می‌کنید تا شخص دیگری بالا برود، بعد شما هم بالا می‌روید.

ج- به‌این نتیجه می‌رسید که بهترین زمان برای یک فنجان چای یا قهوه است. یا به دستشوئی می‌روید؛ هرکاری می‌کنید تا از آن محیط دور شوید و در این بازی شرکت نکنید.

د- فوراً بالا می‌دوید.

جواب: د

2. در صف پرداخت فروشگاه هستید. مقداری خرید کردید و می‌خواهید پول آن را بدهید. وقتی قبض خرید را به شما می‌دهند، متوجه می‌شوید که 4.76 سنت باید پرداخت کنید و 97 سنت کم دارید. ناراحت می‌شوید. تمام جیبهای لباستان را می‌گردید. شخصی از پشت یک اسکناس 1 دلاری به شما می‌دهد. چه کار می‌کنید؟

الف- زیر لب چیزی می گویید مانند: «خیلی ممنون. ولی نیازی نیست.» سعی می‌کنید اجناس را سر جایشان بگذارید و فوراً از فروشگاه خارج شوید.

ب- چیزی را که کمتر احتیاج دارید را انتخاب کرده و آن را پس می‌دهید.

ج- با کمال احترام از آن فرد تشکر کرده، پول را می‌گیرید و هزینه خرید را پرداخت می‌کنید. به خانه می‌روید و از کرامت انسانهای ناشناخته قدردانی می‌کنید.

جواب: ج

3. در راه یک جلسه بسیار مهم هستید؛ یک مصاحبه شغلی، یک قرار مهم، شرکت در اولین تئاتر فرزندتان یا هر چیز دیگر، ماشینتان پنچر می‌شود. بد‌تر از این فراموش کرده‌اید تلفن همراه خود را شارژ کنید و نمی‌توانید به کسی تلفن بزنید و کمک بخواهید یا این که علت تأخیر را بگوئید. غریبه‌ای شما را می‌بیند. توقف می‌کند. به شما پیشنهاد کمک می‌دهد و موبایلش را به شما تعارف می‌کند. چه کار می‌کنید؟

الف- می گویید: نه. خیلی متشکرم. به داخل اتومبیل باز می‌گردید و درعین حال به زمین و زمان و به تلفن همراه و همسر و فرزندان و کائنات، بد و بیراه می‌گویید.

ب- به او می گویید: «نه متشکرم؛ و به دنبال پیدا کردن تلفن عمومی راه می‌افتید.»

ج- از او تشکر کرده، موبایلش را می‌گیرید و تلفن می‌زنید.

جواب: ج

4. در محل کار با پروژه‌ای سر و کله می‌زنید که مشکل بزرگی دارد و باید فوراً حل شود. به دلایلی به اتمام نمی‌رسد و نگران هستید. یکی از همکاران داوطلب می‌شود به شما کمک کند تا آن را انجام دهد. چه کار می‌کنید؟

الف- به او می گویید به کمکش نیازی ندارید و با پروژه هم هیچ مشکلی ندارید.

ب- مؤدبانه از او تشکر می‌کنید، ولی تا 2 هفته بعد در این فکر هستید که‌این همکار آشی برای شما پخته و می‌خواهد شما را ناتوان جلوه دهد تا اخراج شوید و جای شما را بگیرد.

ج- کمک این همکار را با خوشحالی و ادب می‌پذیرید.

جواب: ج

اگر پاسخ‌تان این‌ها نبوده پس یک عاقل بی‌پول هستید. در غیر این صورت جزء پولدارهای خنگ هستید. چون به خاطر نپذیرفتن این کمک‌ها اولین قانون معنوی پولدار خنگ شدن را شکسته‌اید. همان قانونی که می‌گوید: «باید با آغوش باز، نعمت‌ها و یاری دیگران را بپذیرید. این همان قانون «داشتن، بدست آوردن» و یا «گرفتن» است.

چگونه بیشتر دریافت کنید؟

عالم دریافت کردن یا گرفتن اغلب با 2 کلید باز می‌شود:

1. اولین کلید آن است که شکر و سپاس آنچه را دارید به جا آورید.

2. دومین کلید آن است که نعمتهای بیشتری تقاضا کنید.

نکته: برای هر قبضی که پرداخت می‌کنید یا هر چکی که می‌نویسید یک یادداشت تشکر بنویسید.

خواستن و طلبیدن

جوینده یابنده است.

درست بطلبید.

به خاطر داشته باشید که پولدارهای خنگ همیشه همه چیز را می‌طلبند. آن‌ها کمک می‌طلبند، راهنمایی می‌طلبند، نصیحت می‌طلبند، پول می‌طلبند. مثل پولدارهای خنگ طلب کنید. از کسی بطلبید که می‌تواند حاجت شما را برآورده سازد. وقت خود را با افراد اشتباه صرف نکنید. به کسی مراجعه کنید که قدرت و توانایی و اختیار آن را دارد تا به شما کمک کند. مستقیم به اوج بروید و بطلبید.

دومین قانون معنوی ثروت (بخشیدن) است.

بهانه اولی که برای قانون دوم معنوی می‌آورید این است که هیچ چیزی ندارم که بدهم. جواب رابرت به شما این است که اشتباه می‌کنید. خیلی چیزها دارید. بگذارید آن‌ها را فهرست کنم.

1. یک لبخند هدیه بدهید.

2. تشکر کنید. شکرگزار باشید.

3. دست یاری به دیگران بدهید.

4. در موقعیت و شرایط مناسب، دیگران را در آغوش بگیرید.

5. یک ساعت از پول یا وقت خود را بدهید. به اندازه‌ی یک ساعت از درآمد خود را به امور خیریه و کمک به دیگران اختصاص دهید. مثلاً برای بیماران بستری در بیمارستان، کتاب و مجله بخوانید، آن‌ها را ملاقات کنید.

جریان مثبت بخشش

دو نکته در این داستان وجود دارد:

نکته اول این است که مقدار پولی که می‌دهید یا می‌بخشید، مهم نیست. مهم این است که‌این مبلغ چه درصدی از دارائی شماست.
دومین نکته ‌این است بخشش همیشه به باز پس گرفتن ختم می‌شود.

روش صحیح بخشش

هر رابطه‌ای، حتی رابطه‌ای که با ثروت خودتان دارید، از سه مرحله عبور می‌کند:

مرحله اول- مرحله شیدایی و شیفتگی. هیجان انگیز است. واقعاً لذت بخش است. ثروت نامحدود. به نظر یک رویا می‌آید. قابل دوام و ابدی نیست. نمی‌تواند باشد و هیچ وقت هم تا ابد نمی‌ماند.

مرحله دوم- مرحله مشغولیت و سامان دهی. در این مرحله است که تصمیم می‌گیرید زندگی خود را با ثروتی که اندوخته‌اید، مرتب و منظم کنید و معمولاً آن را با اشخاص مورد علاقه خود سپری کنید. این مرحله‌ای است که بسیاری از کارها سپری می‌شود.

مرحله سوم- مرحله تعهد واقعی. اینجا مرحله‌ای است که پولدارهای خنگ واقعی به مقصد می‌رسند. جایی است که آنها به شخص یا چیز دیگری، فراتر و بزرگ‌تر و مهم‌تر از خودشان و عزیزانشان، متعهد می‌شوند. این مرحله بخشش واقعی است.

بخشش به موسسات خیریه. (اگر به‌این مرحله برسید) همان شیفتگی و شیدایی مرحله اول، ولی با معناتر و پربارتر و بهتر، در روابط شما، کار شما و زندگی شما ایجاد می‌شود.

کلام آخر درباره‌ی قوانین معنوی ثروت

فقط باید این قوانین را باور کنید و بپذیرید. به همین سادگی. شاید نتوانیم فراتر از افق ثروت خود را ببینیم، اما باید باور داشته باشیم که ثروت ما از چشمه‌ای که آن را نمی‌بینیم و نمی‌دانیم کجاست، می‌جوشد و آن چشمه و کل ثروت ما در آنجاست.
نکته: اگر هر دو قانون معنوی ثروت را رعایت کنید و ایمان و اعتقاد را هم به آن اضافه کنید، پاداش شما ثروت خواهد بود.

تعادل

بین دو قانون معنوی ثروت، یعنی کسب کردن یا گرفتن و بخشیدن، لازم است تعادل برقرار شود. در عالم کائنات ترازویی وجود دارد. یک طرف ترازو، مال و ثروتی است که به شما می‌رسد؛ وفور و فراوانی نعمت. طرف دیگر ترازو، ثروتی است که از طرف شما به سوی دیگران تراوش می‌کند و سرازیر می‌شود. هر دوی این کفه‌های ترازو بسیار مهم هستند. هر دو باید در تعادل باشند. مثل بستن دو دستبند نقره، یکی به روی دست چپ، برای این است که یادمان باشد با آن دست بگیریم و دیگری روی دست راست، برای آن است که به خاطر داشته باشیم، با آن دست ببخشیم.

برنامه‌ی عملی و وارونه پولدار خنگ شدن شما:

1. پنج راه بنویسید که از طریق آن‌ها ثروت بدست می‌آورید.

2. پنج راه بنویسید که از طریق آنها به دیگران می‌بخشید و به دیگران کمک می‌کنید.

3. پنج چیز بنویسید که درباره‌ی آنها شکرگزار و سپاسگزارید.

4. اسم 3 نفر که بخشیده‌اید را بنویسید.

5. این جمله را بنویسید و آن را روزی 2 بار بخوانید:

من وفور نعمت را از عالم هستی، با شکر و سپاس، طلب و دریافت می‌کنم و سخاوتمندانه به دیگران کمک و بخشش می‌کنم.

ادامه دارد...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد